كنشگران اقتصادي،
به طور منفرد، تمام منابع لازم براي كسب منفعت و لذت را در اختيار ندارند. چون
هر كنشگر منفرد برخي از منابع مورد علاقه خويش را تحت كنترل كنشگران ديگري ميبيند،
مبادله اجتماعي و وابستگيهاي متقابل سازمان مييابند. اشكال وابستگي متقابل
بين كنشگران را به سه صورت زير ميتوان تقسيم بندي نمود:
الف – وابستگي متقابل ساختاري؛ كه در آن كنشهاي هر كنشگر از كنشهاي ديگران
مستقل فرض ميشود. نتيجه فرض اين نوع وابستگي ترسيم جهاني بدون اصطكاك است كه
رفتار عقلايي بيشينه ساز در آن حداكثر كارآيي را دارد و فرض ميشود كه كنشهاي
عقلايي هدفمند در نهايت معطوف به هدف ميشوند.
ب- وابستگي متقبل رفتاري؛ كه در آن كنشي كه هر كنشگر انجام ميدهد،
مشروط و مقيد به كنشي است كه ديگري قبلاً انجام داده و انتخابهاي هر كنشگر بر
انتخابهاي ديگري و منفعت وي تأثير ميگذارد.
ج- وابستگي متقابل تكاملي؛ كه در آن با ساز و كار بقاي گزينش و تركيب
راهبردهاي انتخابي هر كنشگر، در نهايت نتيجه تكاملي حاصل آمده و تعادل
راهبردها در مورد انتخاب كنشگران استقرار مييابد.
|